مسافر مهتاب | داستان زندگی سهراب سپهری
Description
پدر بزرگش یک مادیان سفید داشت، از اون مادیان های تند و سرکش که سهراب تو خاطراتش چند جا بهش اشاره کرده که حسابی از اون مادیان می ترسیده. کلا سهراب تو بچگی از خیلی چیزا میترسیده. از مادیان سپید پدربزرگ، از مدیر مدرسه، از نزدیک شدن وقت نماز، از قیافه ی عبوس شنبه. چقدر از شنبه ها بیزار بود. خوشبختیش از صبح پنجشنبه شروع میشد.
اسپانسر این قسمت
- اسنپ پی، سرویس پرداخت اعتباریِ اسنپ | لینک ثبت نام | کانال اینستاگرام اسنپ پی
بسترهای حمایت مالی
- حمایت مالی ریالی، ارزی با مبلغ دلخواه | لینک حمایت
منابع این قسمت
- کتاب باغ تنهایی
- کتاب هشت کتاب
- کتاب صندوق اسرار سهراب
- کتاب زندگینامه سهراب سپهری
- کتاب سهراب سپهری (شعر زمان ما)
- مستند سهراب
- مستند هیچستان
آثار موسیقی این قسمت
- آلبوم به خاطر سنگ فروشی که مرا به تو می رساند | استاد فردین خلعتبری
- آلبوم افکار | استاد کارن همایونفر
رزرو خدمات اسپانسری و همکاری 🤝🏻
ایده پرداز و راوی
محمدعلی نامه ای | من رو در لینکدین دنبال کنید!
پادکست راوکده در شبکه های اجتماعی
👈🏻کانال تلگرامی راوکده (جدید!)
Get bonus content on PatreonHosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
شنیدن این قسمت لذت بخش بود.
ممنونم عالی بود 🥺❤️
چه زود دیر میشه ای کاش 20 دقیقه اخر یطور دیگه بود
خیلی عالی بود،چقدر گریه کردم
بهترین اپیزود شما بی شک همین اپیزود بود ✨
چرا موقع تعریف مرگ سهراب گریه کردم 🥲💔
چه سهراب هایی که دارن متولد میشن ، زندگی میکنن و میمیرن و هیچکس شاهد آمدن و رفتنشان نیست و این سهم ماست از این دنیای بی حاصل که نبینیم و نبینیم و نبینیم و دیده نشویم و نشویم.
زندگی بهانه ای ست برای بودن🌱💚
چقدر عالی بودددددد مرسی ازتون
👏👏👏
چقدر این اپیزود قشنگ بود💫
یه چیز رو متوجه نشدم. گفتید اون خانم رو خواهر سهراب تو اطاق راه نمیداد. ولی ایشون یجوری میگه که انگار تو بیمارستان ایشون تو اتاق سهراب بوده و مراقب ایشون بوده
خیلی خوب بود، ممنون و خدا قوت❤️
جناب نامه ای امکانش هست این اپیزود رو اجرای زنده هم بذارید؟ این یه شاهکار بود 🫶🏼
شعرهای سهراب سپهری با صدای آقای خسرو شکیبایی تو این صبح پاییزی خون شد رفت تو رگام ♥️ مرسی از شما🌱
خیلی عالی. هم محتوا هم ارائه و پخش بخش هایی از شعر که متناسب با موضوعه
استاد عزیز سلام دم شما گرم خیلی عالی بود. جهت اطلاع یکی از دوستان بنده به نام شاهرخ راعی استاد دانشگاه گوتینگن آلمان دو سال پیش کتاب های سهراب رو به آلمانی ترجمه کردند
آقا آهنگ نذارید رو پادکست شاید یکی قبل خواب بخواد گوش بده پادگانه مگه وسطش شیپور مییذارید حتما باید مثل ماشین زلنزینبو به همه چیمون وصل باشه ؟
به قول سهراب سپهری؛ به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت، غصه هم میگذرد...
عالی عالی عالی بود واقعا عالی بود 🥺💖